منطق سیخی چند / تأثیر تعصب اعتقادی بر استدلال‌ها

باورها به بسیاری از کنش‌های ما شکل و رنگ و بوی خاص می‌دهند. زمانی که یک استدلال با این باورها همسو باشد آن را تأیید و زمانی که همسو نباشد ناخودآگاه آن را رد می‌کنیم. تعصب اعتقادی در چنین مواردی است که خود را نشان می‌دهد و می‌تواند مشکل ساز باشد.

سوگیری یا تعصب اعتقادی، یک سوگیری شناختی است که باعث می‌شود افراد در ارزیابی نتیجه‌گیری‌های یک استدلال، به جای در نظر گرفتن درست محتوا و ساختار استدلال، بیش از حد به باورها و دانش پیشین خود اعتماد کنند. تعصب اعتقادی به این معناست که مردم اغلب استدلال‌هایی را می‌پذیرند که با باورهای قبلی‌شان همسو باشد، حتی اگر آن استدلال‌ها ضعیف، نامعتبر یا نامناسب باشند. همچنین مردم اغلب استدلال‌هایی را که با باورهای قبلی‌شان در تضاد است رد می‌کنند، حتی اگر آن استدلال‌ها قوی و منطقی باشند.

به عنوان مثال، تعصب اعتقادی می تواند باعث شود کسی این استدلال را بپذیرد که «همه‌ی‌ی گل‌ها گلبرگ دارند و گل‌های رز دارای گلبرگ هستند، بنابراین گل رز گل است». زیرا می‌دانند که گل رز گل است، هر چند خود استدلال منطقی نیست، زیرا نتیجه آن از مقدمات آن ناشی نمی‌شود، و از آنجا که این فرض که «همه‌ی‌ی گل‌ها گلبرگ دارند» اشتباه است. این موضوع زمانی آشکار می‌شود که این استدلال با استدلال‌های کمتر باورپذیری که ساختار مشابهی دارند، مانند «همه‌ی‌ی پرندگان بال دارند و هواپیماها بال دارند، بنابراین هواپیماها پرنده هستند» در تقابل قرار گیرد.

تعصب اعتقادی می‌تواند بر تفکر افراد در موقعیت‌های مختلف تأثیر بگذارد، بنابراین درک آن مهم است. در این مقاله درباره‌ی تعصب اعتقادی بیشتر خواهید آموخت و در قسمت بعدی خواهید دید که چه کاری می‌توانید انجام دهید تا تأثیر آن بر خود و دیگران را کاهش دهید.

نمونه هایی از تعصب اعتقادی

نمونه‌ای از سوگیری اعتقادی این است که کسی فکر کند که استدلال «همه‌ی‌ی ماهی‌ها می‌توانند شنا کنند. ماهی آزاد می‌تواند شنا کند، بنابراین ماهی قزل‌آلا ماهی آزاد است» منطقاً درست است، زیرا نتیجه‌ی آن با باورهای قبلی آنها (که ماهی آزاد نوعی ماهی است) همسو است اگرچه این استدلال در واقع از نظر منطقی نادرست است (نتیجه‌گیری آن از مقدمات آن ناشی نمی‌شود، زیرا فقط به این دلیل که ماهی قزل آلا می‌تواند شنا کند، به این معنی نیست که آن‌ها یک نوع ماهی هستند).

این مثال، همراه با بسیاری از نمونه‌های دیگر از تعصب اعتقادی در زمینه‌ی استدلال قیاسی رخ می‌دهد، جایی که قیاس نوعی استدلال است که در آن از دو مقدمه، که شامل دو اصطلاح منحصر به فرد و یک اصطلاح مشترک است، نتیجه‌گیری می‌شود. به عنوان مثال، نمونه دیگری از سوگیری اعتقادی در یک قیاس به شرح زیر است:

فرض ۱: همه‌ی پرندگان می‌توانند پرواز کنند.

فرض ۲: کبوترها می‌توانند پرواز کنند.

نتیجه گیری: کبوترها پرنده هستند.

اگر مردم بدانند که کبوترها پرنده هستند، ممکن است فکر کنند که این استدلال منطقی است. با این حال، این استدلال در واقع از نظر منطقی نادرست است (نتیجه‌گیری آن از مقدمات آن ناشی نمی‌شود، زیرا هم پرندگان و هم کبوترها می‌توانند پرواز کنند لزوماً به این معنی نیست که کبوترها پرنده هستند (مثلاً انواع دیگر حیوانات، مانند حشرات، هم می‌تواند پرواز کند).

علاوه بر این، فرض اول این استدلال اشتباه است، زیرا همه‌ی پرندگان نمی‌توانند پرواز کنند (به عنوان مثال، شترمرغ، کیوی (نوعی مرغ زلاند نو) و پنگوئن همه‌ پرندگان بدون توانایی پرواز هستند).

علاوه بر قیاس‌ها، که عمدتاً برای تست استدلال رسمی استفاده می‌شود، شواهدی مبنی بر تعصب اعتقادی نیز در مطالعات استدلال غیررسمی ظاهر می‌شود، مانند زمانی که از افراد خواسته می‌شود قدرت استدلال‌ها را ارزیابی کنند، جایی که اعتبار منطقی یا درستی استدلال‌ها لزوماً نقشی ندارد.

به عنوان مثال، این مدل شامل مطالعاتی در مورد چگونگی حل مشکلات استدلال قیاسی توسط افراد، ارزیابی استدلال‌های کلی، قضاوت در مورد افراطی بودن گزاره‌ها، ارائه اسناد اجتماعی به اعمال و در نظر گرفتن قانون اعداد زیاد هنگام تعمیم در مورد گروه‌های مردم است.

نمونه‌هایی از تعصب اعتقادی در چنین زمینه‌هایی شامل موارد زیر است:

  • اگر افراد به نتایج آن اعتقاد نداشته باشند، احتمالاً طرح آزمایشی یک مطالعه را زیر سؤال می‌برند.
  • اگر این مسأله بیش از حد با باورهای موجود آن‌ها در تضاد باشد، احتمال رد مسأله بیش از حد افراد بر اساس مذهب و طبقه اجتماعی بیشتر است.
  • پس از مشخص شدن نتیجه‌ی انتخابات ریاست جمهوری، مردم بیشتر به دنبال جعل ادعاهایی هستند که با نتایج واقعی انتخابات مطابقت ندارد تا با ایدئولوژی سیاسی خود.
  • هنگامی که به افراد مختلف شواهد یکسانی در مورد سیاست نشان داده می‌شود، احتمال بیشتری دارد که نتایجی را بپذیرند که از باورهای سیاسی آن‌ها حمایت می‌کند.

یک پدیده نزدیک به این مورد سوگیری تأیید است، که یک تعصب شناختی است. این سوگیری باعث می‌شود افراد اطلاعات را به گونه‌ای جستجو کنند، ترجیح دهند، تفسیر کنند و به خاطر بیاورند که باورهای قبلی خود را تأیید کند.

علل تعصب اعتقادی

هیچ توضیح واحد و مورد توافقی برای اینکه چرا افراد تعصب اعتقادی را تجربه می‌کنند وجود ندارد، به ویژه با توجه به اینکه افراد ممکن است به دلایل مختلف تحت شرایط مختلف و زمانی که صحبت از انواع مختلف اطلاعات می‌شود آن را تجربه کنند.

تئوری‌های متعددی برای توصیف نحوه‌ی تعامل دقیق باورها با فرآیندهای استدلال ارائه شده است. به عنوان مثال، بر اساس یک گزارش، افراد به طور غیرانتقادی استدلال‌های با یک نتیجه‌گیری قابل باور را می‌پذیرند، اما زمانی که نتیجه‌گیری‌ها غیرقابل باور هستند، استدلال دقیق‌تری دارند. در مقابل، طرفداران یک گزارش استدلال می‌کنند که باورپذیری تنها پس از اینکه افراد به نتایجی رسیدند که با دانش قبلی منطبق است، اما نه ضروری، به وجود می‌آید.

از طرف دیگر، نظریه‌ی مدل ذهنی پیشنهاد می‌کند که افراد قیاس‌ها را با تولید بازنمایی‌های ذهنی که مقدمات را در بر می‌گیرد، ارزیابی می‌کنند. هنگامی که نتیجه با یکی از این بازنمایی‌ها سازگار باشد، قیاس به عنوان معتبر تلقی می‌شود. با این حال، هنگامی که نتیجه غیرقابل باور تلقی می‌شود، فرض می‌شود که فرد درگیر ایجاد بازنمایی‌های ذهنی جایگزین است که سعی در رد نتیجه (یعنی نمونه‌های متقابل) دارد. تنها زمانی که مدلی یافت می‌شود که در آن نتیجه (غیرقابل باور) با این بازنمایی‌های جایگزین سازگار باشد، قیاس‌گرایی معتبر تلقی می‌شود.

روایت‌های دیگری هم چون نظریه زنجیره انتقالی و نظریه پردازش انتخابی هم در این زمینه بررسی می‌شوند.  این توصیف مختصر برخی از گزارش‌های نظری ارائه‌شده در مطالعات گذشته را نشان می‌دهد، هر یک از آن‌ها روابط مختلفی را بین فرآیندهای استدلال و باورهای قبلی فرض می‌کنند. با این حال، صرف‌نظر از تأثیر متقابل دقیق بین باورها و فرآیندهای استدلالی، ویژگی ثابت این نظریه‌ها این است که پیش‌بینی می‌شود که توانایی تمایز بین قیاس‌های منطقی معتبر و نامعتبر در زمانی که نتیجه‌گیری‌ها غیرقابل باور هستند، بیشتر باشد (اگرچه پیش‌بینی مخالف نیز توسط نظریه زنجیره انتقالی انجام شده است). در مجموع، تقریباً همه‌ی نظریه‌ها پیشنهاد می‌کنند که باورها بر توانایی استدلال تأثیر می‌گذارند، که دومی از نظر توانایی تمایز بین قیاس‌های معتبر و نامعتبر عملیاتی شده است.

در قسمت دوم گزارش در باره‌ی چگونگی پاسخ به این سوگیری و جلوگیری از آن صحبت خواهیم کرد. 

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.